هرجاهیچ جا همه جا یک جا

ساخت وبلاگ
به خرابات می روند واژه های من

تا که مست شوند

تا که از یاد ببرند حقارتشان را در توصیف تو

تا که تو را فریاد زنند

تا که بگویند تو ادمی

تا که بگویند من شیطان تعظیم میکنم بر تو

تا ابد


هرجاهیچ جا همه جا یک جا...
ما را در سایت هرجاهیچ جا همه جا یک جا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : موجودی به نام من s3cr3t بازدید : 61 تاريخ : شنبه 16 فروردين 1393 ساعت: 17:10

مطلب بصورت موقت و بدون نمایش در وبلاگ ثبت شده است
در اتاق را می بندم.چراغ اتاق را خاموش میکنم.روی تخت نشسته ای و فریاد می زنی دستم را بگیر ... دستهایم را همچون یک رقاص مصری حرکت می دهم و به جلو می آیم تا دستت را پیدا کنم.

 

تاریکی چشمانم را خفه کرده است.نفس عمیق می کشم و می گویم پس این دستان لطیف و نازت کجاس؟

دستهایم را رها می کنم و روی زانو می ایستم.دوباره نفس عمیق می کشم.سرم را ارام کمی به راست و کمی به چپ می چرخانم و عطر بودنت را مزه مزه میکنم. ارام زانو هایم را روی زمین می کشانم تا اینکه دست مهربانت همچون شبنمی روی سرم می نشیند.

ارام دستم را روی دستت می کشم و اهسته تنت را لمس می کنم و دستانم را روی پایت می گذارم.مرا به سمت خود می کشانی و دوباره دستم را با دستهای گرمت می گیری .

زمزمه می کنی بیا عشقم.نفس هایم تند میشود و دستان من گرمتر و تپش های قلبم بی اندازه تر.

بازویت رامی بوسم و لباس نخی گشاد سفیدت را به صورتم می کشم. دستهایت را پشت گردنم انداخته ای و ارام دراز می کشی نفسهایت به صورتم می خورد و بی تاب می شوم و لبهایت را بیکباره می بوسم.دوستت دارم.

دریچه ای اعتماد اینجایست جایی که روح و جسمت عریان است.وفاداری تو را می شود از نگاهت خواند.حتی اگر تاریکی همه عالم را در بر بگیرد.و عشق از نظر من وفادار بودن به دوست داشتن است. و می دانم تو به دوست داشتنم وفاداری و این تنها امید من برای زندگیست.و این بودنه منه توست که دلگرمی است برای من حتی اگر فرسخ ها از من دور باشی یا سالها بی خبر.

بادبانهای عشقت را بالا می دهم و لنگر تنهایی را از این جزیره ی مات و مبهم برمیدارم و تو را ناخدای عشق خود می دانم و با تمام وجود در مقابل تمام طوفان ها و موج های خروشان می ایستم و تو را سالم به ساحل آرام زندگی می رسانم.زندگی یعنی در کنار تو بودن و خوشبختی هم یعنی زندگی.

موهایت را دستم می کشم و لباست را باز می کنم و ارام سینه ات را می بوسم.و سرم را روی تن آرامت می گذارم..... 

 

هرجاهیچ جا همه جا یک جا...
ما را در سایت هرجاهیچ جا همه جا یک جا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : موجودی به نام من s3cr3t بازدید : 47 تاريخ : يکشنبه 10 فروردين 1393 ساعت: 1:4

مطلب بصورت موقت و بدون نمایش در وبلاگ ثبت شده است

به انتهای خطی رسیده ام که یک من ، منه ناشناخته دارم. منی که ضد و نقیض است منی که از زندگی فراری است و منی که به دنبال تنهاییست. منی که تنهاست ولی احساسه تنهایی نمی کند. منی که با خود سخن می گوید لبخندش برای خودش است و برای خودش کار می کند و برای خودش تصمیم می گیرد.نمی دانم اسم این را چه بگذارم منیت یا خریت.

این من است که نمی گذارد نزدیک شویم و من دیگری وجود دارد که دیگر من نیست و اسمش را گذاشتم تو. چون فقط و فقط به یاد توست. و من دیگری وجود دارد که خنثی است و خانواده دوست. سه من حرف نگفته دارم ولی این روز ها حرف منه یک منی را گوش می دهم نه حرف من تو و نه حرف منه خانواده.حرف منه یک منی حق است نشون به تلخ بودنش.

این روزها به خود فرجه داده ام که گذاشته ام منی که توست گهگاهی حرفش را به کرسی بنشاند.این روزهای خشک و کویری تنها علتش امتحان کشاورز درونم است.می خواهم بدانم بذر عشق کاشته است یا بذر عادت.یک منی می گوید فرجه را ازت بگیرم تا روزهای سخت سرباز خانه برایم اسان شود.این روزها که شلوغ و تعطیل است باید سوت پایان را زد. در این شلوغی فقط شعر های تو طرح ترافیک را دارند و بس.مبادا قانون را بشکنی که مامور قانون من غرورم است و جریمه اش کمر شکن.

وکیل و ریش سفید و قلب و احساسم نمی تواند تصمیمم را برگردانند.تصمیمم کبری خود را گرفتم.

تیر,تیر آخر را می زنم.تیر ندای وظیفه است و ندای تنهاتر شدنت.این روزها تمرینی برای توست و زمانی برای مرد شدن من.نگران نباش,بیقراری نکن و صبوری کن.

مردی آذری خطرناک است به یاد داشته باش :) اما خطرش از کبریت بی خطر کمتر است.شاید خودش آتش بگیرد ولی جایی را چیزی را کسی را به آتش نمی زند و خودش را خاکستر نمی کند.

هرجاهیچ جا همه جا یک جا...
ما را در سایت هرجاهیچ جا همه جا یک جا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : موجودی به نام من s3cr3t بازدید : 51 تاريخ : شنبه 9 فروردين 1393 ساعت: 1:43

مطلب بصورت موقت و بدون نمایش در وبلاگ ثبت شده است

خواستم جزیره ای باشی ناشناخته تنها برای من

اما نسیمی بودی که بر همه وزدیدی و طوفانی بود نسیمت بر ارزوی من

 

هرجاهیچ جا همه جا یک جا...
ما را در سایت هرجاهیچ جا همه جا یک جا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : موجودی به نام من s3cr3t بازدید : 57 تاريخ : سه شنبه 5 فروردين 1393 ساعت: 1:43

زندگی با تو عاشقانه تا آخر عمر

c a b

هرجاهیچ جا همه جا یک جا...
ما را در سایت هرجاهیچ جا همه جا یک جا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : موجودی به نام من s3cr3t بازدید : 77 تاريخ : شنبه 17 اسفند 1392 ساعت: 22:9

آرزوی کوچکم اینست

من - تو  و روزهای آرام در این خانه در کنار دریای بیکران عشق

 

هرجاهیچ جا همه جا یک جا...
ما را در سایت هرجاهیچ جا همه جا یک جا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : موجودی به نام من s3cr3t بازدید : 52 تاريخ : جمعه 16 اسفند 1392 ساعت: 21:23

مطلب بصورت موقت و بدون نمایش در وبلاگ ثبت شده است
بینی ام را روی لباس زیبا و خوش رنگ ات می گذارم , بوی بهاری تنت بینی ام را پر میکند. آرام لباست را از تنت جدا می کنی و گویی من مست بوی تنت شده ام.تن زیبا و لطیفت مرا از خود بی خود کرده است. لبانم را روی شش هایت می گذارم و تا زیر سینه ات ادامه می دهم. دستانت را چون باد بر مزرعه تنم می کشی و لباس فصل سردم را از تنم جدا می کنی .

به چشمان پر عشق تو نگاه می کنم.بوسه ایی از لبانت می چینم.لبهای نرم و پر طراوتت انگار باران رحمتی بر دل کویر لبانم است که جان تازه ای می بخشد و نفس را تازه می کند.نفس هایم بی امان دستانشان را به بالا گرفته و سرمست به بیرون می زنند و تو را شکر می گویند. بیچارگان فکر می کنند که تو خدای آنها هستی. تا حدی هم درست فکر می کنند چون بعد از خدا تو می توانی نفسم را بگیری.

لبانم را بر روی گردن خوش فرم و کشیده ات می کشم. آهی چون گوله ی آتشفشان از درونت بر می خیزد.دستان را بر پشت قوس دار و نازت می کشم و آهسته خم می شوی و لبانم چون قطره ای آب بر روی تنت سر می خورد و بر سر سینه ات جا خوش می کند. راستش در پیشگاه تنت هنوز مرد نشده ام و مانند نوزادی که تازه چشم به جهان گشوده مشتاق مکیدن هستم. آرام جام شراب را بر لبانم می کشم و میمکم.و تو آه وآه های جانانه تر سر می دهی .

به سینه ات که نگاه می کنم جامه ی سینت بر ظرافتت خطی انداخته است. با بغض می گویم آخر چرا این جام های چند ساله شرابت را اینگونه سفت می کنی و از من دریغ کرده ای؟ آرام سینه ات را ورز میدهم و بوسه می زنم.

روی تخت مخملی درازت میکنم. چنگ می زنی موهایم را و ارام ترانه عشق را سر می دهی.بازویت را می بوسم و آرام بر روی تنت فرود می آیم. ملافه سفید را بر رویمان می کشی.انگار دیگر کارمان تمام است. به چشمانت خیره می شوم. تنم بند پاره کرده است و بی اندازه انرژی می طلبد و مرا مست خود ساخته ایی. کنارت چون خمیر وا می روم. لباهایم لب می چیند و زیر گریه می زند. او نیامده دلتنگ تنت شده است. اما لبخند را بر تنش می دوزم و یادش داده ام که بگوید ارام بخواب عشقم.

تا ابد من دائم الخمر توام....


هرجاهیچ جا همه جا یک جا...
ما را در سایت هرجاهیچ جا همه جا یک جا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : موجودی به نام من s3cr3t بازدید : 61 تاريخ : دوشنبه 4 شهريور 1392 ساعت: 0:27

آمده ام تا در زمین گرم نگاهت مرا سنگسار کنی ...

بابت تجاوز به انتظار رسیدنت...

هرجاهیچ جا همه جا یک جا...
ما را در سایت هرجاهیچ جا همه جا یک جا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : موجودی به نام من s3cr3t بازدید : 61 تاريخ : پنجشنبه 12 بهمن 1391 ساعت: 18:25

مطلب بصورت موقت و بدون نمایش در وبلاگ ثبت شده است
بگذار تا برایت از درد جان بگویم

دردی که هست پنهان آن را عیان بگویم.

بگذار تا بگویم محبوب من تو هستی

چون با تو هستم اینجا عاقل شوم چو مستی

 

از دوست عزیزم حسین حمزه ایی  ...

هرجاهیچ جا همه جا یک جا...
ما را در سایت هرجاهیچ جا همه جا یک جا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : موجودی به نام من s3cr3t بازدید : 69 تاريخ : چهارشنبه 13 دی 1391 ساعت: 14:15

من مسئول حرفهایم هستم ولی مسئول برداشت های آن نه...


سلام

سلام عزیزم.سلام به گرمی لحظات عشقبازیمون روی سرامیکای سفید آشپرخونه .سلامی به شیرینی بوسهای تب دارت.

امیدوارم حالت خوب باشه ،حتی وقتی که این نامهتموم میشه و حتی وقتی که دیگه من کنارت نباشم.بهم یک قولی بده ،

بهم قول بده هروقت یاد خاطراتمونمیفتی بذاری بیام تو خیالت،سرمو روی سینت بذاری،دستمو بگیری آروم نوازشم کنی.

اگه امروز روز آخر زندگیم باهت بود که میدونمهست،قول بده که منو می بخشی.قول بده که بعد رفتنم بازم می خندی.

دوست دارم همیشه یک جایی توی قلب توداشته باشم حتی وقتی که ازم دلخوری.دوست دارم نفساهامو روی تنت بریزم.

نفسای آخرم که درگیر این دستگاه اکسیژنه منوآزار میده.ای کاش این نفسهام نصیب وجود لطیف تو میشد تا این پلاستیک کهنه.

یادته گفتی هر وقت که نفسامو روی تنتمیدم جون تازه می گیری و حس و حال عجیبی بهت میده.کاش همیشه نفس باشم برات.

کاش همیشه لبای سرخ باشم،کاش دستای لطیفباشم،کاش چشمهای زیبا باشم و ای کاش دوباره جون داشتم و دوباره برات می مردم.

عشق من،خیلی دوست دارم.نمی دونم اگهتو نبودی بازم تا این اندازه دوام میاوردم یا نه ؟ ولی می دونم تو بهترین هدیهخدایی.

عشق من،وقتی تو ترجیح دادی با یکی باشی که تو روتوی رفاه می بره، گفتم بودنم و دیدن دوباره من، تو رو آزار میده.گفتم

محبوب من همیشه برات بهترین زندگی رومی خوام ،همیشه خوشبختی تو و آسایش تو برام مهم بوده،و مهمتر از همه سلامتی تو!

وقتی دیدم من هزارتا مریضی دارم حتی بوسهام باعثانتقال مریضیم میشه و وقتی دیدم شاید تا آخر عمرم نتونم ببرمت توی رفاه

ترجیح میدم تو رو آزاد بزارم توی همهکارات تا به آرزوهات تا به علاقه و عشقی که توی وجودت داری برسی.من تصمیم گرفتم

ازت دور بشم برای همیشه، نزدیکترین راه برایفراموشیم مرگ من بود. بودنم هیچ سودی نداشت نه تنها برای تو حتی برای بقیه.

شب جمعه بریم بیرون تا برات بهترین شبتوی زندگیت رقم بزنم.مثل اون شبی که تو بهترین شب رو برام رقم زدی.محشربود.

 بعدشبرو دنبال اون خاطرخواهت، منم سرمو میزارم روی زمین برای همیشه و از پیش تو و خیالتو می رم تا راهت زندگی کنی.

برات بهترین کادو رو خریدم.همونی کهآرزوت بود همونی که می گفتی دوستش داری،امیدوارم از این بنده حقیر بپذیری عشق من.

با خودت می گیاز کجا پولش رو اوردم،خوب همه زندگیمو فروختم.ای کاش بعد از شب جمعه میمردم تاحرفامو میشنیدی.

همین قدر که کادومو بپذیری و خوشحالتکنه یک دنیا برام ارزش داره.این جون بی ارزش من فدای تو ای همه ی احساس من.

شبای جمعهمنتظرتم یک صلوات برام بفرستی.شبای جمعه اگه خدا اجازه بده میام سرقرار می شینیمتا تو بیای.عشق من

شب جمعه منتظرتم.

دوباره برگرد از اول بخون اما ایندفعه نوشته های درشت رو بخون...

هرجاهیچ جا همه جا یک جا...
ما را در سایت هرجاهیچ جا همه جا یک جا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : موجودی به نام من s3cr3t بازدید : 83 تاريخ : دوشنبه 20 شهريور 1391 ساعت: 13:58